هرجور بچرخه چرخ تـو روزگـار
بازم مـیرقصم به ساز روزگـار
بازم مـیرقصم به ساز روزگـار
هرچند روحم خستـه و جسمم بیمار
رنجور و دلشکستم از غم یار
خدایا رحمـی بکن به حال من
آهنگ ای روزگـار از حسین رستمـی و رحیم لطفی
بشنو یا ناله و فریاد من
خبر خـوش برسون از یار به من
تا که پایون بگیره فراغ من
آی روزگـار ببین امـیـد ندارم
به جز دعا چیزی به لب ندارم
به جز حرف حق چیزی به لب ندارم
یادم مـیاد اون روزای قشنگو
مابقـی آهنگ هم ترکی خـونده مـیشـه تـوسط حسین رستمـی
به قربون دو چشمون شب چراغت لیلا در باز کن منم
شب و روز گریه کردم از فراغت لیلا در باز کن مونوم
اگـه یک روز نبینم روی ماهت لیلا در واز کن منم
به مرغون هوا گیرم سراغت لیلا در واز کن منم
لیلا در باز کن منم پشت در سرگردانم
این چه در باز کردنه شانس و اقبال منه
منو دلبر به قربون تـو گردنم لیلا در باز کن منم
به قربون قدو بالای تـو گردم لیلا در باز کن منم
الا ای دلبر شیرین زبانم لیلا در باز کن منم
کجا رفتی که مهمان تـو گردم لیلا در باز کن منم
لیلا در باز کن منم پشت در سرگردانم
این چه در باز کردنه شانس و اقبال منه